الگوی صنعت نفت کشور تا پیش از تشکیل وزارت نفت، در سال ١٣۵٨ از بهترین و مدرنترین ساختار ها، در نوع آن از زمان تشکیل و تا سالهای بعد در آن روزگار بوده که هم پاسخگوی اقتصاد دوران خود در کشور بود و هم در سطح بینالملل برخوردار از بالاترین سطح اعتبار جهانی.
شرکت ملی نفت ایران (NIOC) هنوز تا سالهای بعد از تاسیس وزارت نفت و حتی در دوران اولیه تحریمها، از آن (وزارت نفت) سرآمدتر بوده و در معاملات بینالمللی بیشتر شناخته شده و اصطلاحا ً تحویل گرفته میشد، اما با غلبه بیشتر و بیشترِ ساختار وزارتی بر ارکان صنعت نفت، شرکت ملی نفت ایران چه در داخل و چه در سطح بینالملل ضعیف و ضعیفتر شد و اینک به وضعی درآمده که از دیگر شرکتهای خود وزارت نفت، ناشناختهتر مانده و از اعتبار کمتری در داخل کشور برخوردار، در حالیکه در نگاه بینالملل، این شرکت ملی نفت ایران است که در مجامع بینالمللی باید حرف اول و آخر نفت ایران را بزند.
در داخل کشور، آنچه از توسعه یاد میشود، توسعه گازرسانی، تولید هرچه بیشتر فرآوردههای پتروشیمی و تامین سوخت و فرآوردههای نفتی است، در حالیکه توسعه صنعت کشور، در گرو توسعه صنعت بالادستی آن است و بدون توسعه این بخش، توسعه و گسترش در فعالیتهای پاییندست آن غیرممکن و محال بهنظر میرسد.
ما همیشه به این مثال عامیانه برای مقایسه و ارزش ذاتی نفت متوسل میشویم که نفت کشور در بخش بالادستی همانند گاوی شیرده است و بخشهایی که وظیفه رساندن این ماده و دیگر فرآوردههای (لبنی) جانبی را به مردم برعهده دارند بخش پایین دستی را تشکیل میدهند.
امروز وزارت نفت بیشترین درگیریها و پاسخگوییها را در بخش پاییندستی داشته و کمتر به عقبافتادگی و مسائل و مشکلات بخش اصلی خود که همانا بخش بالادستی است، پرداخته.
آیا همان الگوی گذشته اداره صنعت نفت دارای اعتبار لازم است و یا نیازمند الگوی جدید دیگر؟
اینک که دولت جدید درصدد رفع مشکلات بازمانده و یا انباشته از گذشته را دارد، فرصت خوبی است تا تمرکز خود در بخش نفت را به تفکیک این دو بخش معطوف داشته و به روشی که این صنعت چه در داخل و چه در جهان از دیگر صنایع مشابه عقب نیافتد، نسبت به بازسازی آن اقدام کند.
اندیشمندان در این حوزه میتوانند به بحث بیشتر در این خصوص پرداخته و دولت را در این انتخاب ضروری یاری رسانند.
* مدیر اسبق مناطق نفتخیز جنوب
نظر شما